عشق من پاییز

قصه ی پسری از دل سرما و دختری از دل پاییز

عشق من پاییز

قصه ی پسری از دل سرما و دختری از دل پاییز

یاس

 

 

روشنی طلعت تو ماه ندارد

پیش تو گل رونق گیاه ندارد

شوخی نرگس بین که پیش تو بشکفت 

چشم دریده ادب نگاه ندارد

نظرات 1 + ارسال نظر
یاس تو یکشنبه 12 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 07:26 ب.ظ

سلام هستی من.ممنون از این همه احساس.ممنون از این همه عشق...
نمیدونم لایقش هستم یا نه.همیشه فکر میکردم تو ابراز احساسم مشکلی ندارم.میتونم راحت هر حس خوب یا بدی دارم ابراز کنم اما الان میبینم تو اشتباه بودم.وقتی نمیتونم حسی که به عشقم دارمو راحت بهش بگم...
نمیدونم چیه.طلسم سحر و جادو ضعف...
اما میخوام مهارش کنم.میخوام داد بزنم و بگم رحیم دوست دارم
بگم عاشقتم بگم دیوونم کردی بگم زندگی بی تو برام مفهومی نداره بگم چقدر بهت نیاز دارم بگم تنها تکیه گاهم تویی...
رحیم خیلی دوست دارم.دلم تنگه برات دارم دیوونه میشم. کجایی یار من؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!
مثل تو هیچوقت و هیچجا ندیدم.دوست دارم مال من باشی و فقط به تو تکیه کنم.دوست دارم زندگیی برات بسازم که تلافی این سختیا و اذیتامو بکنه...
قول میدم هیچوقت تنهات نذارم.خیلی دوست دارم.مراقب هستی من باش.مثل یه بسر خوب بهونه نگیر تا زود برگردم....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد